امروزه تمرکز سیاستگذاریها و تبلیغات و ارائه اطلاعات در مورد این مواد در انواع رسانه ها و از سوی هر نهاد تربیتی از خانواده تا مدرسه و دانشگاه بر روی مواد مخدر قرار دارد. در مقابل این حجم وسیع از تبلیغات در مورد مواد مخدر، سیگار محرکی خفیف است. محرکی که قبح اجتماعی کمتری دارد و کمتر کسی به اندازه مواد مخدر در مورد آن نگران است. از اینرو مطالعهای با عنوان تأثیر ارائه اطلاعات پیرامون مواد مخدر و محرک به افراد بر نگرش به سیگار، آزمونی برای اصل تقابل ادراکی، به بررسی این موضوع پرداخته است. این پایاننامه که در دانشگاه شهید بهشتی انجام شده، مورد حمایت مالی مرکز تحقیقات کنترل دخانیات قرار گرفتهاست.
در این مطالعه یک گروه 90 نفره به صورت دو گروه 45 نفرهی سیگاری و غیرسیگاری نمونهبرداری شدند. ارائهی اطلاعات نیز به صورت تصویری و چاپی صورت گرفت تا میزان اثرگذاری هر کدام از این رسانهها مشخص شود. قبل از انجام مداخله نگرش افراد به سیگار سنجیده شد و بعد از انجام مداخله برای سنجش اثرگذاری مداخله نگرش آزمودنیها بار دیگر سنجیده شد و اطلاعات حاصل مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد، با ارائهی اطلاعات پیرامون مواد مخدر و تمرکز زیاد روی این مواد اصل تقابل ادراکی به واقعیت پیوسته و باعث شکسته شدن قبح مصرف سیگار و دست کم گرفتن آن میشود. بنابراین فرضیه تحقیق در تمام سطوح تایید شد. به این معنی که نگرش افراد به سیگار هم در گروه سیگاریها و هم در گروه غیرسیگاریها مثبت شد. نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده و توجه همهی سیاستگذارانی باشد که در حوزهی اعتیاد به مواد و سیگار فعالیت میکنند. تبلیغات پرحجم و گستردهای که علیه مواد در انواع و اقسام رسانهها صورت میگیرد نگرش افراد به سیگار را مثبت میکند که این خود میتواند در نهایت فرد را به سمت مصرف مادههای خطرناکتر سوق دهد. بنابراین طبق نتایج تحقیق این تبلیغات میتوانند عملا نتیجهی عکس داشته باشند. پیشنهاد میشود تمرکز همهی افرادی که در این رابطه نقش دارند از جمله سیاستگذاران، رسانهها، متخصصان امور تربیتی، معلمان، والدین و غیره به جای مواد مخدر و محرک و تبعاتش، به سیگار و تبعات آن معطوف باشد که در این صورت هم قبح مصرف سیگار از بین نمیرود و هم مواد خطرناکتر به طریق اولی قبیحتر جلوه میکنند.